ثمین جونمثمین جونم، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

وروجک کوهنورد

ببخشید...

به خاطر بهم ریختگی قالب وبمون تو این چند روزه عذرخواهیم ....هرچی منتظر شدیم درست شه فایده نداشت بالاخره عوضش کردیم........ ...
24 فروردين 1394

بدون شرح عیدانه

  ثمین با هفت سین خودش     عیدی هایی که با کمک هم ساختیم اینقدر تو این دیدوبازدیدها دوست داشت نوزاد رو بغل کنه وکلی باهاشون سرگرم میشد   صبحانه بفرمایید مهمون ثمین خانوم، جیگر.....     هفت سین مامان ویترایش کارخودمه    تفریحی درود وناهار خانوادگی           وهفت سین مامان نوری ما...
20 فروردين 1394

سفرنامه(3)

پست جامونده 93..... قبلا در مورد سفر تفریحی کوهنوردیمون به بندرعباس -قشم صحبت کردیم ...ما توی بهمن ماه با همنوردامون تصمیم گرفتیم بریم سفر و برنامه قله هم داشتیم اینجا از دوستان پرسیدیم شرایط رو ودلگرمی دادن به ما که ماهم میتونیم صعود کنیم اما اونجا که رفتیم راهنما اجازه همراهی به ما نداد وخبر از آبو وهوای خیلی گرم وخشک داد..که منو ثمین مجبور شدیم خوابگاه بمونیم ....شب قبل صعود دختری ما با اجرای جیغ ودادهایی که خبر از ناخوشی احوالش میداد برنامه پدر را نیز کنسل کرد وهمه در کنار هم فقط از برنامه تفریحی گروه استفاده کردیم نه کوهنوردی.... این سفرنامه به روایت تصویر   &n...
20 فروردين 1394

یلدا93

یلدا(93) یلدا 93به روایت تصویر       | پنجشنبه بیستم فروردین ۱۳۹۴| 9:0 | مامان سمیه جون | رد پاهاتون   ...
20 فروردين 1394

اندر احوااتمون(2)

از پست های جامونده سال 93 این روزای آخر سال وداریم به سال جدید نزدیک میشیم.... همه چیز بوی تازگی میده... خونه های تکونده شده از گردوغبار....شیزینی پزون وتکاپو برای چیدن هفت سینی که مثل سال قبل مون نباشه تا تمرین جدید بودن رو شروع کنیم  از هفت سینمون معلومه که میخوایم امسالمونم یه جور دیگه باشه یعنی شکل شکل آرزوهامون بشه....وقتی روزای آخر داریم میدویم یعنی داریم به استقبال یه بغل سلامتی میریم ...میدویم تا که مثل آب ساکن نباشیم....داریم میریم به فتح قشنگ ترین های باورامون.... خرامان تر بیا بز بزک ما هنوز اسب سالمان آرام نگرفته همچنان میتازد ....اوبه سمت تو می آید ومهار زندگیمان را ب...
20 فروردين 1394

برای مادرم......

چین‌ های روی صورتت اثرات پیری نیست ، جای خالی‌ نوازش دست های من است . . . مادرم !    به یمن بودنت خدارا شاکرم که توهستی تکیه گاه تک تک ثانیه هایم .... برایت آرامش میخواهم برایت سلامتی میخواهم ...برایت بغل بغل لبخند وبرایت یه عالمه بهترین میخواهم...ای بهترین بهترین هایم... برای تو که یه عمر رنگ آرامش ندیدی ....برای تو که پاهایت فدای آمالمان شد...برای تو که همه لبخند هایت  خرج نگاهایمان شد....من از خدا برایت لبخند میخواهم برایت شادی م...
20 فروردين 1394

مادرانه هایم....

به ماه دختم ثمینم...   برای تو مینویسم....همه ی آمال وآرزویم... برای تو مینویسم که به یمن وجودت مادر شدم  وفرصت مادرانگی بند بند وجودم را فراگرفت برای تو مینویسم که به حسن نفست زنده مانده ام .... میخواهم از مادرانه ام برایت بگویم که نکرده ام .....ولی بدان که تلاشش را کرده ام ...دلم میخواهد برایم در اوج بمانی ....دلم میخواهد نفس هایم شمارنده ضربان بهترین هایت باشد ....دلم میخواهد باشی وفرصت باتوبودن توشه مادرانگی ام شود .....بارها با نفس هایت نفس کشیدم وبا هر صدا کردنت به زانو نشسته...
20 فروردين 1394

خبرخبر....

  سلام دوستای گلم لحظه ای بهاریتون به شادی....   بنا به شرایطی رمز مطلب پست هامون تغییر کرده از دوستایی که قبلا رمز مطلب داشتن خواهش میکنم یه پیام خصوصی بذارن برام تا براشون رمز جدید رو بفرستم  .....ممنون از همراهی همه ی دوستای گلمون ...
16 فروردين 1394
1